بدون عنوان
میگم چرا شماها که میاین از وبلاگ علیرضا دیدن میکنید نه نظر میزارید نه ادرس وب بچه هاتونو میدید تا با هم تبادل لینک داشته باشیم و بتونیم دوستای خوبی باشیم برای همدیگه خلاصه اینکه اگه اومدید حداقل برام نظر بزارید تا بدونم ببینم و بلاگ علیرضا چطوره ...
عکس چهل روزگی
چهل دو روزگی علیرضا
امروز در حالی چهل و دو روز علیرضا شد که پدر و مادرم به خونه و زندگی خود برگشتند یه جورایی بهشون عادت کرده بودیم صبح وقتی داشتند میرفتند بغض راه گلومو گرفته بود و نمیتوانسم درستی خداحافظی کنم و بلاخره باید میرفتند ازت ممنونم مادر خوبم امروز خاله شوهرم بنده خدا از ولایت اومدند اینجا وفعلا مهمان داریم . وقتی علیرضا هفت روزه بوده مهمان داشتیم تا هنوز که ادامه دارد ببینم نفر بعدی کی نوبت بگیره . پناه بر خدا مهمان حبیب خداست ...
شناسنامه دار شدن
الان رفتم تو نی نی وبلاگ دیدم یکی عکس شناسنامه از بچه شو گذاشته یهو یادم اومد چرا من از شناسنامه دار شدن علیرضا چیزی ننوشتم از روزای اخر دوران بارداری پدر خانواده تصمیم گرفت که شناسنامه شاه پسر را شهر خودمون بگیره خلاصه با پست فرستاد برای پدر شوهرم و اونم زحمت کشید و رفت برای علیرضا شناسنامه گرفت و بعد چند روز هم که اومدند دیدن علیرضا با خودش اوردش الان محل تولد علیرضا یکی از شهرهای کرمانه و محل صدور شناسنامه یکی از شهر های بوشهر ...
چهل روزگی علیرضا
دیروز علیرضام چهل روزش تموم شد تو این چهل روز تمام اون خستگی های دوران بارداری را فراموش کردم از بس با داشتن این پسره بهم خوش میگذره ماشا الله هر کی میبینش میگه خیلی تغییر کرده ولی هنوز برامون نمیخنده که همگی دلمون براش غش بره یادم رفته که دخترم چند روزگی میخندید ولی روزی 100بار براش اغو( نمیدونم معادل فارسیش چیه) میکنیم شاید بخنده ولی انگار هنوز زوده خوابش قبلا بهتر بود ولی این روزا خوابش کمتر شده . امروز اومدم کردمش تو قنداق فرنگی میگم شاید دست و پاش کمتر نکون بخوره و دیرتر بیدار شه راستی تو چهل روزگیش تو انتخابات شرکت کرد و رای مامانش را انداخت به صندوق ...